در دنیای پویای بازارهای مالی، تکنیکالیستها به منظور پیشبینی نوسانات نرخهای ارز از ابزارهای متنوعی استفاده میکنند. یکی از ابزارهای بسیار مهم و کلیدی در تحلیل تکنیکال، سطوح حمایت و مقاومت است. این سطوح، نقاطی حیاتی در نمودارهای قیمت هستند و میتوانند به عنوان نشانهای برای احتمال برگشت روند نرخهای ارز عمل نمایند. این یادداشت به بررسی قدرت پیشبینی این سطوح توسط تحلیلگران تکنیکال در تحلیل نرخهای ارز میپردازد.
دادههای مورد استفاده در این پژوهش مربوط به سطوح حمایت و مقاومت در بازار فارکس از ژانویه 1996 تا مارس 1998 است. این دوره زمانی به عنوان مدت زمان مورد مطالعه انتخاب شده و با دقت برای ارزیابی قدرت پیشبینی سطوح حمایت و مقاومت توسط تکنیکالیستها مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
در انجام این پژوهش به منظور مقایسه فرکانس پرش نرخهای ارز پس از دستیابی به سطوح حمایت و مقاومت منتشرشده با فرکانس پرش پس از دستیابی به سطوح دلخواه از تکنیک … استفاده شده است. این رویکرد آماری به تحلیلگران تکنیکال این امکان را میدهد تا قدرت پیشبینی سطوح حمایت و مقاومت را مورد ارزیابی قرار دهند.
تحقیقات قبلی نشان دادهاند که تحلیل تکنیکال در پیشبینی نرخهای ارز مفید است و از ابزارهای مختلفی مانند قوانین فیلتر، میانگین متحرک و الگوی سر و شانه برای این منظور استفاده میشود. با این حال، هیچ تحقیقی به طور خاص سطوح پشتیبانی و مقاومت منتشرشده توسط تکنیکالیستها را بررسی نکرده است.
نتایج تحقیق نشان میدهند که نرخهای ارز پس از رسیدن به سطوح حمایت و مقاومت «داینامیک» به طور معناداری بیشتر جهش داشتهاند. قدرت پیشبینی این سطوح بین شرکتهای مختلف و ارزها متفاوت است، اما به طور کلی از نظر آماری معتبر هستند. توانایی پیشبینی این سطوح حداقل تا 5 روز کاری پس از انتشار محتوای مرتبط باقیمانده. در نهایت نتیجه این میشود که تکنیکالیستها با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت منجر به بهبود موثری در پیشبینی نوسانات نرخهای ارز در بازارهای مالی میشوند. این تحقیق نشان میدهد که قدرت پیشبینی این سطوح به تفاوتهای میان شرکتها و ارزها وابسته است و با استفاده مناسب از این ابزار معامله گران میتوانند بهبود معناداری در دقت پیشبینی نرخهای ارز داشته باشند.
Osler, C. L. (2000). Support for resistance: technical analysis and intraday exchange rates. Economic Policy Review, 6(2).